خوب می دونی !

تو می تونی منو از پا درآری                                               تو می تونی که اشکم دربیاری 

                       فقط تویی که می تونی عزیزم منو عمری توی کما بذاری  

تو می تونی که روحم رو بپاشی                                      تو می تونی دوسم نداشته باش

                     آره تویی که می تونی عزیزم بری لحظه ای یاد ما نباشی

                        ولی خوب می دونی نمی تونی بگیری از دلم رهاتو

                       ولی خوب می دونی نمی تونی بگیری از من خاطراتو

تو می تونی نبینی خستگیمو                                           تو می تونی نفهمی بچگیمو

                      تو می تونی که نادیده بگیری تمام لحظه های زندگیمو 

بی وفایی تو خونته می دونم                                          می تونی بگذری اینم می دونم 

           می دونم می تونی بشکنی ساده دل و حرمت هر چی هست می دونم

                        ولی خوب می دونی نمی تونی بگیری از دلم رهاتو

                       ولی خوب می دونی نمی تونی بگیری از من خاطراتو...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ای کاش خدا زودتر جواب دعاهامو بده...ای کاش خدا بشنوه...می دونم که با منه !احساسش می کنم..

التماس دعا...

بدون شرح...

سلام !من بعد از مدتها امدم !با یک عالم حرف!با دنیایی از حرفهای ناگفته!پر از حرفم اما نمی دانم چه بگویم !!!!!واقعا نمی دانم!فقط می دانم دلم عجیب گرفته!عجیب...نمی دانم اخر این جاده چه می شود این روزها که یک سال می گذره بیشتر نگرانم!نگرانم که چه می شود...در دنیایی از تردید و ابهامات ازاردهنده غرق شده ام !و یک دم نمی توانم با ارامش و راحت نفس بکشم !ای کاش کسی کمکم

می کرد !اما هیچ کاری از دست مردم زمینی برنمی اید!تنها خداست که می توند به من کمک کند !

این روزها بیشتر از هر روزی به دعای شما عزیزان نیاز دارم !لحظات سختی است !لحظاتی که به هیچ کس و هیچ چیز نمی توان گفت .چون هیاهوی درون است و تا جای من نباشید نمی دانید...

دیشب مراسم برای رحلت حضرت زهرا داشتیم...خیلی دعا کردم !اما از اینده می ترسم...

امیدوارم خدا مرا فراموش نکند چون این چند وقت خیلی رنج کشیدم...

دوست دارم به جایی بروم که هیچکس جز خودم و خدا نباشد ان وقت فقط فریاد بکشم تا خالی شوم

گاهی برای بعضی چیزها زمان لازم است ...و همین زمان است که مرا خورد می کند...همین صبر و همین انتظار...

ای کاش زودتر از این غم هایی پیدا کنم...ای کاش زود تر...

از تمامی شما دوستان ممنونم و امیدوارم غیبت مرا ببخشید من باز هم خواهم امد...

دعا کنید که باز هم همان نجمه ی پارسال تابسون بشم همون نجمه با یه عالم ذوق عاشقانه با یه عالم حرف امید دهنده...

باور کردنی نیست انگار همین دیروز بود که به شوق عشق صبحهای زود از خواب بلند می شدم...

اما حال حسرت ان لحظه ها و دلخوشی های شیرین هر لحظه با من است...

باز هم گاهی می روم اما با غم !انگار همین دیروز بود که نجمه مرفت و می امد و رویا می بافت ...

انگار به پایان ان لحظه ها نزدیک می شوم...اما من همیشه عاشق و متواضع بودم همیشه ...

اما چرا باید یک مرد نامرد باشد؟چرا؟چرا؟این سوالیست که هر لحظه از دلم می گذرد...

ای کاش روزی بدانم که چه کرده ام که باید با نامردی و بی معرفتی با من رفتار شود؟چرا؟چرا؟...

ای کاش زودتر راحت شوم !ای کاش خدا کمکم کند!من با این عشقی که همه جا و همه کس

می دانند نمی دانستم به بالاترین معنویت و درجه ی انسانیت و نزدیکی به خدا می رسم !

حال عشق واقعی را تجربه کردم !حال به ان چیزباارزش رسیدم و فهمیدم زندگی در عشق معنی می شود و عشق در زندگی !

اما ایا او هم به انچه من رسیدم رسید؟می دانم که نه !

ای کاش بدانم که چه می شود اما یک چیز را خوب می دانم :

هرگزم نقش تو از یاد دل و جان نرود                                       هرگز از یاد من ان سرو خرامان نرود...

********************************************************************

به امید دیدار در روزهای اینده !التماس دعا...